8.24.2011

انتظار


انتظار کلافه ام کرده و فقط باید زمان رو بگذرونم تا آزاد بشم و دوباره ببینمش
دوباره کنارش راه برم و از آرامش و هیجان پر بشم...

کپک

دلم برای نوشتن تنگ شده اما چیزی برای گفتن ندارم.
کپک زدم...
چقدر دلم یه کتاب خوب میخواد.
چرا صمد بهرنگی کتاب جدید نمینویسه؟ چرا از فریدون تنکابنی و مسعود بهنود خبری نیست؟ پس من چی بخونم؟
اشکال از نبودن کتاب نیست. من تنبل شدم، کپک زدم، کشیده شدم وسط روزمرگی های زندگی.
باید دوباره کتاب بخونم. باید به مادر بزرگم سر بزنم. باید احوال دوستامو بپرسم. باید ورزش کنم باید...
ولی...