چه قحطی ای اومده!
آدم ها قحطی زده شدن. هر چی اطرافمو نگاه میکنم میبینم همهٔ آدما دارن ناامید میشن از پیدا کردن کسی که بشه 2 کلمه حرف حساب باهاش زد! و وقتی هم شانس میارن و پیدا میشه، اونقدر ذوق مرگ میشن که خودشونو خفه میکنن با حرف حساب! هر دو طرف چنان همدیگرو بمبارون فکری میکنن که یا ببرّن یا بزنن به تیپ هم!
روابط انسانی سخت شده، پیچیده شده. باید زحت کشید واسه ساختن دوستی های خوب.
من آدم خوشبختیم که تعداد زیادی از بهترین آدم های اجتماع امروز ما، سر راهم قرار گرفتن و هر کدوم رده پای عمیقی به جا گذاشتن. هر بار که هر کدوم اونا رو میبینم دلم میخواد مهکم بغلشون کنم (گاهی هم این کارو میکنم)
and I don’t wanna let go!!!
کاش میشد به هر کدومشون بگم، تکرار کنم و نشون بدم که خیلی خیلی دوستشون دارم و با همهٔ ناتوانی و کوتاهی هام، چقدر برام عزیز هستن...
سلام. خودت گفتی ها. من بی تقصیرم. ناراحت نشیا
ReplyDeleteمهکم=محکم
بعد اينجوری میشود که از ميان هزار و يک آدمِ زندگیت، گاهی يکنفر و فقط يکنفر هست که میشود برداری بياری بنشانیش توی همين لايهی شخصیت، که بشود که بتوانی از هر دری از هر حسی -خوشايند يا ناخوشايند- با او حرف بزنی، برايش تعريف کنی، نشانش بدهی، بیکه نگران تصويرت باشی. که اصلن اين آدم بشود تو، خوِد خودِ تو، انگار حضورش با تو يکی باشد، انگار حضور نداشته باشد. همانجور برهنه و عريان باشی با او، که انگار در خلوت خودت. سخت است، بهخدا. اما اگر ازين يکنفرها پيدا کردی جايی، بردار لايهی دوستنداشتهها و برهنگیها و نگفتهها و نشانندادههات را بگذار جلوش، روی ميز؛ خودت را در اين موقعيت تجربه کن و اين تجربهی منحصربهفرد را
ReplyDeleteآويزان کن يکجايی سردر زندگیت
source:
http://elcafeprivada.blogspot.com/2010/01/blog-post_9797.html
پیشنهاد میکنم وبلاگشو یه نگاهی بندازی