شنیــدم باز هم گوهر فشــاندی
که روشنـــفکر را بزغاله خواندی
ولی ایشــان ز خویشـانت نبـودند
در این خط جمله را بیــجا نشـاندی
سخن از آسمان و ریسمان بود
دریـــغا حرفـی از جنـــگل نراندی
چو از بزغاله کردی یاد ای کاش
سلامـی هم به میــمون میرساندی
No comments:
Post a Comment